اشعار سید علی صالحی
اشعار سید علی صالحی,اشعار سید علی صالحی جدید,اشعار سید علی صالحی کوتاه,شعر سید علی صالحی,شعر سید علی صالحی عاشقانه,شعر سید علی صالحی سلام,شعرهای سید علی صالحی,جدید ترین اشعار سید علی صالحی,اشعار سیدعلی صالحی کوتاه,شعر عاشقانه سید علی صالحی کوتاه,اشعار عاشقانه کوتاه سید علی صالحی,اشعار کوتاه وزیبای سید علی صالحی,مجموعه اشعار کوتاه سید علی صالحی,شعر سید علی صالحی ری را,شعر سید علی صالحی دوست,شعر عاشقانه سید علی صالحی,شعر عاشقانه از سید علی صالحی,شعر نو عاشقانه سید علی صالحی,شعر کوتاه عاشقانه از سید علی صالحی,وبلاگ سید علی صالحی,بهترین شعرهای سید علی صالحی,شعر نو سید علی صالحی,شعر سید علی صالحی,شعر سید علی صالحی,شعر سید علی صالحی عاشقانه,شعر سید علی صالحی سلام,شعر سید علی صالحی دوست,اشعار سید علی صالحی کوتاه,شعرهای سید علی صالحی,شعر سید علی صالحی ری را,اشعار سید علی صالحی,شعر عاشقانه سید علی صالحی,شعر عاشقانه از سید علی صالحی,شعر عاشقانه سید علی صالحی کوتاه,شعر نو عاشقانه سید علی صالحی,شعر کوتاه عاشقانه از سید علی صالحی,اشعار سیدعلی صالحی کوتاه,اشعار عاشقانه کوتاه سید علی صالحی,اشعار کوتاه وزیبای سید علی صالحی,مجموعه اشعار کوتاه سید علی صالحی,وبلاگ سید علی صالحی,بهترین شعرهای سید علی صالحی,شعر نو سید علی صالحی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد سید علی صالحی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
نمی دانم این نسیم
بر کلالهی چند شقایق
سفر کرده است
باید از آنان بوده باشی
تا که بدانی
مگر کیانند اینان؟
بسا که ساده گذشتن و رفتن
کارِ هر کبوتر خانگی
نبوده و
نیست
اشعار سید علی صالحی
دارد از پشت نیزار این دامنه
صدای کسی میآید
کسی دارد مرا به اسم کوچک خودم میخواند
آشناست این هوای سفر
آشناست این آواز آدمی
آشناست این وزیدن باد
خنکای هوا
عطر برهنه ی بید …
اشعار سید علی صالحی جدید
دارم برای خودم دنیا را
قدم می زنم
گاهی
وقتِ قشنگ یک ترانه ی ساده
همین ثانیه های آرامِ آدمی ست.
اشعار سید علی صالحی کوتاه
خُب … خیلی خوب است همین حسها
فرصتها
صورتها
فهمیدنها
کاش اینجا بودی، همین کنارِ خودم
و من یادم می رفت که خستهام، خوابم، ویرانم
شعر سید علی صالحی
هر کجا کلمه کم می آورم
تو را بلند به نامِ کوچکت آواز می دهم
بی برو برگرد
هفت شب و هفت روزِ تمام
می بینی دارد از آسمان واژه می بارد.
شعر سید علی صالحی عاشقانه
وقتی که تو نیستی
من حزن هزار آسمان بیاردیبهشت را
گریه میکنم.
شعر سید علی صالحی سلام
یک صبحِ زود
یک صبحِ قشنگ خواهیم رفت
همان طرفهای دورِ آشنا خواهیم رفت.
شعرهای سید علی صالحی
میگویند آنجا
کوچههایی دارد عجیب،
غرقِ نور و سلام و تبسم وُ
هر چه شما بخواهید!
جدید ترین اشعار سید علی صالحی
میگویند آنجا
نسترنها نماز میخوانند
آب، اهل آوازِ رفتن است
و ملایکی بیسوال
پیالههای پُر از می را
بر چینههای ستاره چیدهاند،
هوا خوش است و کلمات،
همهی کلمات از هر چه گفتنِ بوسه آزادند!
اشعار سیدعلی صالحی کوتاه
من با چشمان تو
اندوه آزادیِ هزار پرنده ی بی راه را
گریسته بودم
و تو نمی دانستی…
شعر عاشقانه سید علی صالحی کوتاه
امّا خاطرت باشد!
همیشه،
این تویی که میرَوی،
همیشه،
این منم که،
میمانم…!
اشعار عاشقانه کوتاه سید علی صالحی
جهان
پیر تر از آن است
که بگویم دوستت می دارم
من این راز را به گور خواهم برد…
اشعار کوتاه وزیبای سید علی صالحی
من با چشمان تو
اندوه آزادیِ هزار پرنده ی بی راه را
گریسته بودم
و تو
نمی دانستی…
مجموعه اشعار کوتاه سید علی صالحی
دریغ که مهلت نمی دهد مرگ،
این مرگ بی حواس
وگرنه… منم ترانه خوان تو،
اولاد ابونواس
شعر سید علی صالحی ری را
بسیارند کسانی
که نخست میمیرند
اما سالها بعد
به خاکشان می سپارند.
بسیارند کسانی
که نخست به خاکشان می سپارند
اما سالها بعد می میرند ..
و کم نیستند کسانی
که نه می میرند
نه به خاکشان نیازی هست …
شعر سید علی صالحی دوست
کلمات
بعضى دیر به زبان مى آیند.
من یاد گرفته ام
چنین مواقعى با چشمهایم
سخن بگویم
زندگى گاهى
چیزى غیر از خودِ زندگى ست
شعر عاشقانه سید علی صالحی
و من تو را دوست می دارم …
و من تنفس تو را،
مگو های راز آلود تو را،
دوست میدارم؛
تو…
از همان تکلم نخست،
مرا از مزامیر اندام خویش آفریده ای
شعر عاشقانه از سید علی صالحی
من با توام
می خواهم آغشته عطر تو زندگی کنم
شعر نو عاشقانه سید علی صالحی
این رد عطر توست
که از حیرت بادهای شمالی
شب را به بوی بابونگی برده است
تو کیستی که تاک تشنه
از طعم تو
به تبریک “مِی” آمده است .
شعر کوتاه عاشقانه از سید علی صالحی
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم
و به عبورشان میخندیم!
وبلاگ سید علی صالحی
چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم
و چه ارزان می فروشیم لذت با هم بودن را
چه زود دیر می شود…
و نمی دانیم که؛ فردا می آید
شاید ما نباشیم !
بهترین شعرهای سید علی صالحی
من
پیشگوی پروانه و
پرده دار بارانم،
از من بپرس!
تنها من
نشانی
کلمات خانه به دوش را
می دانم.
شعر نو سید علی صالحی
من
تو را لمس کرده ام
من که متبرک ام کرده اند از ترانه های شیراز
من که تمامی این سال ها
یکی لحظه حتی
خواب به راهم نبرده است
من دست برداشته و
پا بریده توام
شعر سید علی صالحی
چرا به یاد نمی آورم؟
تو دیگری را دوست می داری،
من تو را دوست می دارم، و مرا… دیگری شاید
همگان از دوایر دنیا آمده ایم.
تقسیم تبسم، تقسیم فانوس و ترانه، تقسیم عشق.
شعر سید علی صالحی
لزومی ندارد
چیزی از چراغ و ستاره پنهان کنی
برو پیاله ات را پیدا کن
وقت شام است .
شعر سید علی صالحی عاشقانه
می گویند قرار است سهمی از سایه روشن رود را
به خانه بیاورند ،
یعنی به اینجا بیاورند .
اینجا خانه شما نیست ؟
شعر سید علی صالحی سلام
برای من
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی است
چقدر …
شعر سید علی صالحی دوست
پناه بر عشق !
دو رکعت گریستن در آستین آسمان
برای دوری از یادهای تو واجب است
واجب است تا از قنوت جهان
راهی به آتنا فی مشعر الجنون بیابم !
اشعار سید علی صالحی کوتاه
خودش آمده بود که بمیرد
نه سرانگشتانِ پیر من وُ نه دعای آب،
هیچ انتظاری از علاقه به زندگی نبود.
شعرهای سید علی صالحی
میانِ این همه پنجره که باز است به روی باد
پس من چرا،
که پیالهی آبم هنوز در دستِ گریه میلرزد؟
خودش آمده بود که پَر … که پرنده
که پنجره باز بود وُ
دنیا … دور.
شعر سید علی صالحی ری را
من از جادهها، کوهها، کلمات
از دریاها و دشنامهای بسیاری گذشتهام.
اشعار سید علی صالحی
حالم خوب است!
هنوز خواب می بینم ابری می آید
و مرا
تا سرآغازِ روییدن
بدرقه می کند.
شعر عاشقانه سید علی صالحی
آمده از جایی دور،
اما زاده زمین ام.
امانت دار آب و گیاه،
آورنده آرامش و
اعتبار امیدم.
شعر عاشقانه از سید علی صالحی
اینجا
همین جا
نزدیک همین تنفس بى خواب
تــو را
طـورى نزدیک به لمسِ هـوا حس مى کنم
که گنجشک تشنه، عطـرِ باران را.
شعر عاشقانه سید علی صالحی کوتاه
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو:
دل اگر دل باشد،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد.
شعر نو عاشقانه سید علی صالحی
اشتباه میکنند بعضیها
که اشتباه نمیکنند!
باید راه افتاد،
مثل رودها که بعضی به دریا میرسند
بعضی هم به دریا نمیرسند.
رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد!
شعر کوتاه عاشقانه از سید علی صالحی
دیدم، خودم دیدم،
پروانه قشنگی هی در گلوی من میرقصید.
من داشتم برای یک ستاره ترانه می خواندم.
اشعار سیدعلی صالحی کوتاه
چه بوی خوشی میوزد از سمت آسمان
پَرپر هزار و یکی گنجشک بهارزا
بر شاخسار بلوطی که بالانشین است
و باز پناه جُستن پوپکی
پیالهی آبی …
اشعار عاشقانه کوتاه سید علی صالحی
چه خلوت خوشی دارد این گوشهی قشنگ!
باد از عطر علف، بیهوش
هوا از عیش آسمان، آبی
و ذهن روشن هیزم
که گرمِ گرم … از خیال جنگل افرا و صنوبر است.
اشعار کوتاه وزیبای سید علی صالحی
هنوز بوی پیراهن تو
با طعم خیسِ همان فتیر نازکِ برشته با من است
مجموعه اشعار کوتاه سید علی صالحی
در برابر این همه ستارهی عریان
این همه باران بى سوال،
یا چند آسمان بلند وُ
چند ترانه از خواب کودکى،
تو حاضرى باز آوازى از همان پسینِ پُر بوسه بخوانى!؟
وبلاگ سید علی صالحی
من دلم گرفته، خوابم خراب
گهواره ام شکسته است،
حالا چه وقت گفتن از پرنده، از قفس،
از قفس هاى در بسته است!؟
بهترین شعرهای سید علی صالحی
یک لحظهی درست،
یک یادِ ساده از همان سالِ بوسه ها،
برویم بالاى بالاى آسمان،
پشت پیراهنِ بى الفباى نور،
دست بر پرده خاطراتى از ماه دلنشین بپرسیم:
تو حاضرى باز آوازى از همان شب پر گریه بخوانى!؟
شعر نو سید علی صالحی
ماه هم دلش گرفته، خوابش خراب،
گهواره اش شکسته است.
دیگر چه وقت گفتن از رودِ گریه وُ
آن راز سر بسته است؟!
اشعار سید علی صالحی
کسی از غیبتِ پنهانِ ستاره به دریا نمیرسد
ما سکوتِ سختِ این همه راه را
به دندان شکستهایم
پس تو … تنفسِ ناتمامِ من
کی، کی پروانه خواهی شد؟
اشعار سید علی صالحی جدید
اگر سکوت
این گسترهی بیستاره
مجالی دهد
میخواهم بگویم سلام
اشعار سید علی صالحی کوتاه
اگر دلواپسی
آن همه ترانهی بیتعبیر
مهلتی دهد
میخواهم از بیپناهی پروانه
برایت بگویم
شعر سید علی صالحی
مدتی بود
که دست و دلم
به تدارک ترانه نمیرفت
کمکم این حکایت دیده و دل
که ورد زبان کوچهنشینان است
باورم شده بود
شعر سید علی صالحی عاشقانه
میدانم
تمام اهالی این حوالی
گهگاه عاشق می شوند
اما شمار آنهایی
که عاشق میمانند
از انگشتان دستم بیشتر نیست
یکیشان همان شاعری
که گمان میکرد
در دوردست دریا امیدی نیست
میترسیدم خدای نکرده
آنقدر در غربت گریههایم بمانی
تا از سکوی سرودن تصویرت
سقوط کنم…
شعر سید علی صالحی سلام
تمام ترسم از این است
که یک شب
بخواهی که به خوابم بیایی و من
همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم
شعرهای سید علی صالحی
خانهام، در خانه نشستهام،
کتری کهنه
روی اجاق است هنوز، روشن!
دستِ راستم روی دیوار
راهیست انگار
به دیوارِ بیدلیلِ بعدی نمیرسد.
جدید ترین اشعار سید علی صالحی
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کار های خوبی که کرده ام،
می دانی چرا؟
آنها واقعی ترین انتخاب های من هستند.
اشعار سیدعلی صالحی کوتاه
ﺧﺴﺘﻪ،
ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻩ،
ﺑﯽ ﺷﮑﯿﺐ..
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ
ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﮐﻦ!
ﺑﻌﺪﻫﺎ..
ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ…
شعر عاشقانه سید علی صالحی کوتاه
تو که میدانی، همه ندانند، لااقل تو که میدانی!
من میتوانم از طنین یکی ترانهی ساده
گریه بچینم.
من شاعرترینم!
اشعار عاشقانه کوتاه سید علی صالحی
تو که میدانی، همه ندانند، لااقل تو که میدانی!
من میتوانم از اندامِ استعاره، حتی
پیراهنی برای
بابونه و ارغنون بدوزم.
من شاعرترینم!
اشعار کوتاه وزیبای سید علی صالحی
تو که میدانی، همه ندانند، لااقل تو که میدانی!
من میتوانم از آوایِ مبهم واژه
سطوری از دفاتر دریا بیاورم.
من شاعرترینم.
مجموعه اشعار کوتاه سید علی صالحی
اما همه نمیدانند!
اما زبانِ ستاره، همین گفتگوی کوچه و آدمیست.
اما زبان سادهی ما، همین تکلم یقین و یگانگیست.
مگر زلالی آب از برهنگی باران نیست؟
تو که میدانی! بیا کمی شبیه باران باشیم.
شعر سید علی صالحی ری را
برای چیدن گل سرخ، نه ارّه بیاور، نه تبر!
سرانگشتِ سادهی همان ستاره بیآسمانم … بس،
تا هر بهار به بدرقهی فروردین،
هزار پاییز پریشان را گریه کنم.
– هم از اینروست که خویشتن را دوست میدارم
شعر سید علی صالحی دوست
برای کُشتن من، نه کوه و نه واژه،
اشارهی خاموش نگاهی نابهنگامم … بس.
تا معنی از گل سرخ بگیرم و شاعر شوم.
– هم از این روست که ترا دوست میدارم
شعر عاشقانه سید علی صالحی
همه می دانند
من سالهاست چشم به راه کسی
سرم به کار کلمات خودم گرم است
تو را به اسم آب،
تو را به روح روشن دریا،
به دیدنم بیا،
مقابلم بنشین
شعر عاشقانه از سید علی صالحی
چقدر سادهایم ریرا!
نه تو، خودم را میگویم
من هنوز فکر میکنم سیب به خاطرِ من است
که از خوابِ درخت میافتد.
شعر نو عاشقانه سید علی صالحی
فنجانی قهوه در سایه های پسین،
عاشق شدن در دی ماه
مردن به وقتِ شهریور
شعر کوتاه عاشقانه از سید علی صالحی
میدانم
حالا سالهاست که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد
حالا همه میدانند که همهی ما یکطوری غریب
یک طوری ساده و دور
وابستهی دیرسالِ بوسه و لبخند و علاقهایم.
وبلاگ سید علی صالحی
همیشه همین طور بوده است،
کلماتِ ساده … میآیند،
زندگی میکنند و میمیرند،
تا ترانهی تازهای زاده شود.
بهترین شعرهای سید علی صالحی
میان این همه راهِ رهگذر
تنها مرا
برای تحملِ آخرین عذابِ آدمی آفریدهاند
شعر نو سید علی صالحی
گاه یک ستاره
یک ستاره گاهی
میتواند حتی در کفِ یک پیالهی آب
خوابِ هزار آسمانِ آسوده ببیند!
شعر سید علی صالحی
و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
شعر سید علی صالحی
همیشه منتظر خبری خوش، خواب های ترا مرور میکنم
گاه در بستر خویش، پهلو به پهلوی گریه که میغلتم،
با من از رفتن، از احتمال
از نیامدن، از او، از ستاره و سوسو سخن میگوئی.
شعر سید علی صالحی عاشقانه
شانه به شانهی من
با من از دقیقهی زادن، از هوا، از هوش،
از هی بخندِ هفتسالگی سخن میگوئی.
خدایا چقدر مهربانی کنار دستمان پَرپَر میزد و
آینه نبود تا تبسم خویش را تماشا کنیم.
شعر سید علی صالحی سلام
آرام باش،
حوصله کن،
آب های زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگ های ته جویبار شنیده ام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشته اند .
شعر سید علی صالحی دوست
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد …
حالا آرام باش
همه چیز درست خواهد شد…
اشعار سید علی صالحی کوتاه
من از عطرِ آهستهی هوا میفهمم
تو باید تازهگیها
از اینجا گذشته باشی.
شعرهای سید علی صالحی
چقدر باید ببوسمت
تا کتابِ این همه گریه بسته شود؟
تا هق هق این همه… تمام؟!
شعر سید علی صالحی ری را
یک ذره برگرد پشت سرت را نگاه کن
وقتی که تخیلِ صندلی از جای تو خالی نیست
معنیِ سادهاش این است
که من شاعرم هنوز!
اشعار سید علی صالحی
دانه می دهم گنجشک های صبحگاهی را
پشت پنجره ام
از خرده شعرهایی که شب
از دست های تو
می ریزد بر بی خوابی ها
و بالش لبریز از امیدم
شعر عاشقانه سید علی صالحی
مأوای ما گلبرگ کوچکی ست
بازمانده از باغی دور
با هزار زمستان دیوانه اش در پی
و سهم ستاره از آفتاب
تنها تبسم پنهانی ست
که در انعکاس تکلم شب جاری ست.
خدایا از آن پرندهی کوچک سبز اگر خبر داری
بهار امسال را پر از سلام و ترانه کن.
شعر عاشقانه از سید علی صالحی
بهار به بهار …
در معبر اردیبهشت،
سراغت را از بنفشه های وحشی گرفتم
و میان شکوفه های نارنج
در جستجویت بودم !
در “پائیـــز” یافتمت …
تنها شکوفه ی جهان
که در پائیز روییدی !
شعر عاشقانه سید علی صالحی کوتاه
حالم خوب است
هنوز خواب میبینم
ابری میآید
و مرا تا سرآغازِ روییدن … بدرقه میکند.
شعر نو عاشقانه سید علی صالحی
تابستان که بیاید
نمیدانم چندساله میشوم
اما صدای غریبی
مرتب میگویَدَم:
– پس تو کی خواهی مُرد!؟
ریرا …!
به کوری چشمِ کلاغ
عقابها هرگز نمیمیرند!
شعر کوتاه عاشقانه از سید علی صالحی
شب از هفت و نیم غروب و
آدمی از یک پرسش ساده آغاز میشود.
روز از پنج و نیم صبح و
زندگی از یک پرسش دشوار!
اشعار سیدعلی صالحی کوتاه
دارد صبح می شود
دیدار آسان کوچه
دیدار آسان آدمی
و درها
پنجره ها
درخت ها
دیوارها
هی تکرار چشم به راه کی
تا کی؟